در حال بارگزاری...

آیا ورود متخصصین ریاضی و آمار و مهندسی به اقتصاد مفید است یا مضر؟





|آیا ورود متخصصین ریاضی و آمار و مهندسی به اقتصاد مفید است یا مضر؟



 



ورود مهندسین و به طور کلی افرادی که با پیش زمینه تفکر ریاضی و سیستمی وارد رشته ای چون اقتصاد می شوند می تواند پیامدهای مثبتی در زمینه تربیت نیروهای کارآمد برای نظام کارشناسی و مدیریتی کشور وهمچنین پرورش نخبگانی درعلم اقتصاد به دنبال داشته باشد. اقتصاد یک علم سیستمی است و به ویژه سطوح پیشرفته آن تا حد زیادی با مسائل تکنیکی و ریاضی درآمیخته است و ازاین رو به خصوص در چند دهه اخیر ضرورت آشنایی با روش ها و تکنیک های ریاضی و آماری به منظور کسب درک عمیقی از رویدادهای اقتصادی، حیاتی به نظر می رسد. بنابراین افرادی که با اصول و قواعد ریاضی به حد کافی آشنایی دارند گرچه در ابتدای ورودشان به اقتصاد به دلیل عدم آشنایی با نظریات و مسائل عمومی مطرح در آن  تا حدودی دچار مشکل می شوند اما در بلند مدت می توانند ضمن درک اصول و قواعد حاکم بر آن، به موفقیت های قابل توجهی چه در حوزه آکادمیک و چه در بحث های مدیریتی و کارشناسی دست یابند. به  منظور ارائه تصویر بهتری از چگونگی کارایی این افراد بد نیست به روند تکاملی علم اقتصاد توجه کنیم.



اولین نظریات و تحلیل های اقتصادی را افرادی چون آدام اسمیت و قرن ها پیش از آن ها ابن خلدون مطرح کردند که هر کدام از آن ها در زمینه علومی مانند فلسفه، علم اخلاق، منطق و یا تاریخ فعالیت می­کردند و در نتیجه بر اساس نوع دیدگاه و رویکرد خود به تجزیه و تحلیل مسائل می­پرداختند. در واقع این افراد با توجه به روش و جریان حاکم بر چنین علومی که بیشتر مبتنی بر استدلال های کلامی و تجربی بود نظریات خود را در رابطه با پدیده ها ارائه می کردند و به این ترتیب چنین رویکردی زیربنای استدلال­ها و تفسیرهای اقتصادی را رقم زد و حتی تا نزدیک به دو قرن پس از آن رویدادها و مسائل علمی اقتصادی به همین روش­ها ارائه و تجزیه و تحلیل می شدند. اگرچه کورنو، مارشال و اجورث در کتاب های خود تا حدودی بحث های ریاضی را وارد کردند اما  عملا در اواسط و اواخر قرن بیستم بود که افرادی چون کنت ارو و جرارد دبرو به گونه ای دیگر و از طریق استدلال های ریاضی به تحلیل موضوعات اقتصادی پرداختند به ویژه دبرو که در کتاب "تئوری ارزش­ها"ی خود به طور کامل مسائل اقتصادی را به صورت کاملا فرمال و ریاضی­وار مطرح کرده و نگرش جدیدی را در استدلال پدیده­های اقتصادی به وجود آورد که امروزه جریان اصلی تحلیل­های پایه­ای علم اقتصاد را شکل می­دهد. فرمول های ریاضی گرچه نمی­توانند همه آنچه را که در واقعیت رخ می دهد بیان کنند اما به دلیل ماهیت مشخص و دقیقی که دارند می توانند یک چارچوب ، زبان و ابزار مناسب برای دستیابی به نتایج قابل اعتماد در مورد موضوع به کار رفته باشند. چراکه ذهن ما در درک مفاهیم دچار نقص بوده و ممکن است اشتباه کند و اظهار نظرهای ناسازگار ارائه دهد اما البته چنین نقصی بر زبان ریاضی وارد نیست. آنچه را که امروز در علم اقتصاد شاهد هستیم ترکیب جدایی ناپذیر نظریات اقتصادی و روش ها و تکنیک های ریاضی است در واقع علم اقتصاد توانسته است از سویی با به کار گیری تکنیک های ریاضی و آماری در تشریح مسائل چارچوب و ساختار منظم و روشنی به تحلیل های اقتصادی بدهد و از سوی دیگر با استفاده از همین  روش ها و تحلیل های نرم افزاری برای حل مدل ها و مسائل مطرح شده ، پاسخ دقیق و روشنی برای انواع رویدادهای اقتصادی پیدا کند. استفاده از چنین رویکردی کاملا منطقی به نظر می رسد چراکه تفکر انسان همواره می تواند با اشتباه و خطا همراه باشد و به کارگیری ابزاری که بحث های تجربی را کمی و قابل اندازه گیری کند و بتواند یک نظریه و تحلیل درست را از نادرست متمایز کند در علومی همانند اقتصاد ضروری به نظر می­آید کماینکه پس از  استفاده از این رویکرد در اقتصاد سایر علوم انسانی از جمله جامعه شناسی و روانشناسی نیز به تدریج به سمت کمی کردن نظریات و تحلیل های خود حرکت کرده­اند و امروزه تفکیک آن­ها از اقتصاد مشکل است.



از این رو به نظر می رسد مهندسین و به ویژه کسانی که با تکنیک های ریاضی آشنا هستند با ورود خود به علوم نظری و از جمله اقتصاد می توانند تحول عظیمی در بدنه علمی و اجرایی کشور رقم بزنند. همچنین در مسیر تجربه افرادی که متخصص اقتصاد شده­اند می­توان اهمیت دانش ریاضی را مشاهده کرد. البته این دانش گرچه بسیار لازم است اما کافی نیست. برای متخصص اقتصادی شدن از دو مسیر می­توان حرکت کرد اول اینکه ابتدا مطالب مجرد ریاضی را بیاموزیم و سپس مفاهیم اقتصادی. دوم اینکه ابتدا به مفاهیم پرداخته و هرجا به مطالب ریاضی نیاز داشتیم به کنکاش در آن مورد بپردازیم. به نظر می­رسد روش اول بهتر باشد اما با توجه به اینکه افرادی در هر دسته مشغول به فعالیت هستند پیشنهاد معقول این است که این دودسته با هم همکاری کنند و البته می­توانند ترکیب بسیار خوبی باشند؛ چراکه دسته اول در تکنیک و مدلسازی و دسته دوم در تحلیل و طبقه­بندی مطالب مزیت نسبی دارند.



از سوی دیگر در کشور ما یک نوع علاقه کاذب نسبت به رشته های مهندسی وجود دارد و باعث می شود بسیاری از نخبگان و دانشجویان برتر بدون داشتن اطلاعات کافی و تنها بر اساس قضاوت عموم به سمت این رشته ها گرایش پیدا کنند که نتیجه آن فزونی عرضه فارغ التحصیلان این رشته هاست که با توجه به نیازهای بازار کار، در یافتن شغل مناسب دچار مشکل می شوند و این موضوع باعث شده در رشته های علوم انسانی از جمله اقتصاد با کمبود نیروی متخصص و نخبه مواجه باشیم. با نگاهی به عملکرد دانشگاه ها و مراکز آموزشی کشورهای پیشرفته نیز در می یابیم که بهترین و کارآمدترین دانشجویان جذب رشته های نظری از جمله اقتصاد می شوند و این موضوع ضرورت فرهنگ سازی و طراحی مکانیزم برای ترغیب نخبگان و یا حداقل تسهیل شرایط برای ورود دانشجویان رشته های مهندسی به تحصیل در این رشته ها را نمایان می کند.



شایان ذکر است بررسی تجربه افرادی که در سال های اخیر چنین مسیری را پیموده اند نشان می دهد بسیاری از آن ها به موفقیت های قابل توجهی در بعد اجرایی و کارشناسی دست یافته اند و نیاز کشور را به کارشناسان اقتصادی در دستگاه های دولتی و بخش خصوصی تا حدودی برطرف کرده اند . در بعد علمی نیز بسیاری از این افراد ضمن اخذ پذیرش از دانشگاه های معتبر دنیا و آشنایی با مباحث پیشرفته اقتصادی توانسته­ اند با ارائه مقالات علمی در ژورنال های شناخته شده، پشتوانه مناسبی برای نیازهای بخش دانشگاهی و آکادمیک کشور فراهم کنند. بنابراین در جواب سوال "آیا ورود متخصصین ریاضی و مهندسی به اقتصاد مفید است یا مضر؟" باید گفت که اگر این افراد بتوانند پایه های علم اقتصاد را بیاموزند ورودشان بسیار مفید خواهد بود. از طرف دیگر این افراد می توانند مکمل های بسیار خوبی برای آن دسته از اقتصاددانانی باشند که تبحر کمتری در ریاضی و آمار و مهندسی دارند.



 


Notice: Undefined variable: tags in /home/uynfuhmr/domains/mazyaki.ir/application/modules/default/controllers/ArticleController.php on line 145