افزایش اشتغال زنان موجب گسترش فرزندآوری می شود
آنچه قبل از اشتغال زنان در ایران مورد توجه است مساله مشارکت اقتصادی زنان در ایران است که درصد آن بسیار پایین است. این موضوع بدین معناست که از بین هر ده زن مستعد کار تنها یک الی دو زن تمایل به کار دارند چه برسد به اینکه کاری پیدا کنند یا خیر. این موضوع حتی در مقایسه با کشورهایی که درجه توسعهه یافتگیشان از ایران کمتر است عجیب به نظر می رسد. این مشارکت پایین نیروی کار زنان در ایران دارای مختصات متفاوتی است که از چند جنبه می توان آن را بررسی کرد که در ادامه بیشتر توضیح می دهیم.
شاید اولین موضوعی که به ذهن متبادر می شود یک مقاومت در مقابل کار زنان است. اما به نظر نمی رسد مشکل جدی در مورد کار زنان در ایران وجود داشته باشد. حتی مقایسه ایران با کشورهایی نظیر عربستان سعودی در نمودار 1 این موضوع را مشخص میکند. البته برای اثبات این موضوع بایستی یک کار علمی انجام شود. یکی از نتیجه هایی که در یکی از پایان نامه ها به دست آورده ایم ارتباط مستقیم مشارکت زنان و باروری در ایران بوده که در نوع خود در دنیا نادر است. این نتیجه مهم، که شمای کلی آن تا اندازهای در نمودار 2 نیز مشاهده می شود، ثابت می کند که کم بودن مشارکت زنان ریشه در افزایش باروری یا بالعکس نداشته است. به بیان فنی می توان گفت که اثر درآمدی افزایش مشارکت بسیار بیشتر از اثر جانشینی آن برای باروری است. لذا می توان چنین نتیجه گرفت که افزایش مشارکت زنان در ایران نه تنها تهدیدی برای باروری نخواهد بود بلکه موجب گسترش آن نیز می شود.
نمودار 1: درصد پایین ترین مشارکت های اقتصادی زنان در دنیا
منبع: بانک جهانی
نمودار2: نرخ باروری و مشارکت در یک نمودار
منبع: مرکز آمار ایران
نکته: جهش سال 1384 در مشارکت مربوط به تغییر تعریف است.
بعد مهم دیگری که در این زمینه وجود دارد پتانسیل قوی اثر افزایش دستمزد بر افزایش ناگهانی مشارکت زنان در ایران است. مطالعاتی وجود دارند که نشان می دهند مشارکت زنان نسبت به دستمزد حساس تر از مشارکت مردان نسبت به آن است. حال سوالی که مطرح می شود چرایی کمبود مشارکت زنان است. برای پاسخ به این حقیقت توجه کنید که با توجه به آمار موجود می توان گفت که دستمزد ذخیره زنان در ایران بالاست؛ یعنی دستمزدی که متوسط زنان را تشویق به مشارکت می کند بالاتر از سطح کنونی است. دلیل چنین مشاهده ای نیز این است که زنان کارکردهای دیگری در خانه دارند و با دستمزدهای کنونی ترجیح می دهند در خانه بمانند. اما چنانچه این دستمزدها افزایش یابند چه بسا افزایش زیادی در این مشارکت صورت دهد؛ هرچند موانع دیگری هم در این مسیر وجود دارند.
اثر کمبود مشارکت زنان در بازار کار بلند مدت است؛ چراکه اگر زنان در سنین جوانی مشغول کار نشوند با بالا رفتن سن حتی افزایش دستمزد اثری بر تصمیم مشارکت اقتصادی آنها نخواهد گذاشت. همچنین مطالعات نشان می دهند دخترانی که مادرانشان کار نمیکرده اند احتمال کمتری دارد که کار کنند. لذا تغییر وضعیت مشارکت ممکن است اثر بین نسلی هم داشته باشد. در مورد زنان تحصیلکرده برای مثال موضوع کمی پیچیده تر نیز هست. چراکه بعضی از مادران این دختران مشغول کارهای کشاورزی بوده اند که دخترانشان دیگر تمایل به این کارها ندارند. از طرفی شرایط بازار کار نیز به نحوی است که آنها نمی توانند بر اساس تحصیلاتشان کار کنند؛ در نتیجه یا مجبورند کارهای غیر مرتبط انجام دهند یا اینکه بعد از رفع احتیاج مالیشان بعد از ازدواج اصلاً تمایلی به کار نخواهند داشت. در مجموع می توان چنین گفت که با توجه با خاص بودن شرایط موضوع مشارکت زنان در ایران، بایستی کارهای علمی و عمیق بسیار بیشتری در این زمینه انجام شود.
orril, M. S.; T. Morril (2013): " Intergenerational links in female labor force participation ", Labour Economics, 20, 38–47.