هدفگیری گروههای نیازمند
یکی از گرفتاریهایی که دولت تدبیر و امید با آن مواجه است چگونگی هدفگیری[1] افراد نیازمند برای پرداخت یارانه نقدی است. موضوع از این قرار است که همه اعلام نیاز می کنند و از آنجاکه یک اقدام جمعی است مسئله جریمه سه برابری برای افراد خاطی نیز لوث شده و عملاً راه به جایی نمیبرد. چنین مشکلی در پرداخت مالیات بر درآمد نیز وجود دارد؛ چراکه افراد باید درآمد خود را اعلام کنند تا بر اساس آن از آنها مالیات دریافت شود اما ممکن است بسیاری درآمد خود را کمتر اعلام کنند که در صورت کشف جریمه خواهند شد. برای حل این مشکل در بسیاری از کشورها علاوه بر ابزار جریمه های نقدی از مجازاتهای شرمندگی[2] یا مشوقهای احترامی[3]استفاده می کنند.
استفاده از ابزارهای نرم که بر اساس هنجارهای اجتماعی و انگیزههای تصویر-پایه مردم طراحی میشوند امروزه در دنیا معمول شده است. به عنوان مثال مسئولین مالیاتی ایالتهای آمریکا و بعضی از کشورهای اروپایی برای کاهش هزینه های خود از "شرمندگی اینترنتی"[4] استفاده می کنند. این کار به این صورت انجام می شود که چنانچه مودیان مالیاتی از پرداخت های خود سر باز زده و یا هرگونه تخلفی در مورد اعلام درآمد خود انجام دهند نام آنها در اینترنت به عنوان "متخلف مالیاتی"[5] ثبت میشود. در اکثر اوقات خجالتی که در اثر قرار گرفتن در چنین شرایطی بوجود میآید کافی است تا چنین اقدامی به هیچ وجه لازم نباشد.
این گونه سیاستها جنبه اجتماعی و فرهنگی داشته و می تواند آثار مفید بسیاری داشته باشد. یک مثال در مورد سیاستهایی که بر اساس هنجارهای اجتماعی و فرهنگی طراحی شده است در مورد خرید بلیط اتوبوس شهری و مترو است که در بسیاری از کشورها به عهده مسافر سپرده شده است. مسافران بایستی بلیط تهیه کرده و همراه خود نگاه دارند اما لزوماً کسی بلیط آنها را دریافت نمی کند، بلکه به صورت اتفاقی بلیط ها بررسی شده و در صورت تخلف جریمه ای پرداخت می شود. در چنین روشی اگر همه با هم تصمیم بگیرند بلیط خریداری نکنند پر واضح است که سیستم حمل و نقل عمومی با مشکل روبرو خواهد شد اما در عمل چنین اتفاقی نمی افتد. علت کار کردن چنین مکانیزم هایی تنها جریمه تعریف شده نیست؛ بلکه هنجارهایی در این جوامع وجود آمدهاند تا بر اساس آن هنجارها یک حس احترام به خود در افراد نهادینه شده و موجب کار کردن آن مکانیزم شود. با اجرای چنین مکانیزمهایی صرفه جویی بسیاری نیز صورت گرفته و اعتماد به کارایی آن نظام در مردم نیز بالا می رود که خود موجب موفق شدن دوچندان چنین طرح هایی است.
دولت ها نباید منتظر باشند تا هنجارهای خوب در مردم به وجود بیاید بلکه آنها می توانند با سیاستهای تاثیرگذار و در زمان مناسب موجب گسترش و تشدید این هنجارها نیز بشوند. یک نمونه از این موارد در مملکت خودمان "بستن کمربند ایمنی" است که، در مقایسه با ده سال پیش، به صورت یک هنجار درآمده است و چنانچه فردی این کار را انجام ندهد از طرف اطرافیان و یا حتی سایر اتومبیل ها در معرض نوعی شرمندگی قرار می گیرد.
برای کارآمدی چنین مکانیزم هایی افراد بایستی اراده ای قوی از طرف مجری آن شاهد باشند. اما مهمتر از آن دیده شدن مجرم یا دیده شدن افرادی که به قانون عمل می کنند توسط دیگران است. این "دیده شدن" در افراد انگیزه ایجاد میکند تا برای حفظ آبروی خود و یا به دست آوردن نوعی احترام اجتماعی در جهت هنجارهای تعریف شده حرکت کنند. برای پرداخت یارانه نقدی نیز یکی از سیاستهایی که دولت میتواند به کار ببرد اعلام و یا قابل جستجو کردن نام افراد خاطی در اینترنت است. البته چنین اقدامی نیازمند مطالعه دقیقی است چرا که متاسفانه تابحال دریافت یارانه نقدی توسط همه عادی شده است و دولت بایستی در مراحل بعدی عظم خود را برای شناسایی دقیق افراد نیازمند و انتشار نام افراد خاطی اعلام کند. پس از آن است که خجالت ناشی از منتشر شدن نام افراد به عنوان خاطی یا نیازمند بسیاری را از اعلام نیاز منصرف خواهد کرد.
علی مزیکی: عضو هیات علمی گروه اقتصاد موسسه عالی آموزش و پژوهش مدیریت و برنامهریزی
منابع:
B. Jones (2005): "US Tax Tools: Internet shaming", USA Today, Dec. 23, p. 1A.