متن سخنرانی در دومین همایش شهرسازی ریل پایه
طبق مطالعات اقتصادی انجام شده، مزایای گسترش زیرساختهای حمل و نقل عمومی علاوه بر مواردی چون کاهش آلودگی، و بهبود نظام آموزش و سلامت عمومی از دو کانال اصلی ایجاد می شود:
- در کانال اول، به سبب گسترش یک شبکه حمل و نقل عمومی کارآمد و پوشا در کشور، هزینههای تجارت کاهش یافته و به تبع آن سطح تجارت بین المللی و بین منطقهای افزایش مییابد. در نتیجه امکان استفاده از فرصتها برای آحاد تولید کننده و مصرف کننده ایجاد شده، و درآمد حقیقی افزای مییابد.
- در کانال دوم، گسترش چنین شبکهای شکاف قیمت کالاهای اساسی در بین مناطق را کاهش میدهد؛ و این موضوع منجر به کاهش نابرابریها و افزایش رفاه اجتماعی میشود.
بر اساس این نتایج[1]، عدم دسترسی به حدی از شبکه های حمل و نقل عمومی را بایستی از دست رفتن فرصتها و قابلیتها نامید. فرد مستعدی را در نظر بگیرید که به دلیل عدم دسترسی به حمل و نقل عمومی در منطقه اش نمی تواند فرصتهای کاری مناسب خودش را جستجو کند؛ همچون پرنده ای که از بالش نمیتواند استفاده کند. تولید کننده ای را در نظر بگیرید که نمیتواند کالای خود را به بازارهای هدفش برساند. منطقه ای با پتانسیل گردشگری را در نظر بگیرید که به دلیل هزینه های بالای مسافرت به آن، منطقه ای محروم است. شاید به همین دلیل باشد که بیش از 20 درصد از وام های بانک جهانی به حمل و نقل اختصاص دارد، درصدی بیشتر از وام های اختصاص یافته به مجموع آموزش، سلامت و خدمات اجتماعی.
متاسفانه ایران در این خصوص وضعیت مناسبی ندارد. مناطق زیادی هستند که از حداقل پوشش شبکه های حمل و نقل عمومی شهری و بین شهری مسافر و کالا محرومند. همچنین تفاوت شگرفی در پوشش شبکه حمل و نقل عمومی از کل مسافرت های شهری در بین و داخل استانهای کشور وجود دارد.[2]
یک شاهد بر این مدعا این واقعیت است که بعد از افزایش قیمت سوختهای فسیلی در دوره هدفمندی تفاوت قیمت بین مناطق بخصوص در مورد کالاهای اساسی بسیار زیاد شدند. در حقیقت به دلیل عدم وجود زیرساختهای حمل و نقل کارآمد و با پوشش کافی تفاوت قیمت کالاهای اساسی در بین مناطق افزایش زیادی یافت.[3] چنین اتفاقی در صورت کارآمد بودن شبکه حمل و نقل عمومی به این شدت رخ نمیداد.
شبکه های حمل و نقل عمومی آنقدر اهمیت دارند که به اعتقاد بسیاری شبکه حمل و نقل بایستی محور توسعه در سایر ابعاد نیز باشد. در این راستا، یکی از مفاهیم این حوزه توسعه مبتنی بر حمل و نقل همگانی است، که در آن برای دستیابی به ابعاد مختلف توسعه، به صورت یکپارچه و حول محور حمل و نقل همگانی برنامه ریزی می شود.
باید گفت که در میان انواع روش ها منافع اجتماعی شبکه های حمل و نقل ریلی به دلیل اقتصاد به مقیاسی که ایجاد می کنند از تمام سایر انواع حمل و نقل عمومی بیشتر است. به همین دلیل است که برای مثال در اروپا و آمریکا بیشترین میزان یارانه به شبکه های حمل و نقل درونشهری و ریلی داده می شود. حال توجه کنید که کل یارانه پرداختی به حمل و نقل عمومی در ایران درصد بسیار ناچیزی از کل یارانه های پیدا و پنهان پرداختی در کشور را تشکیل میدهد.
لازم است ذکر کنم که ارزیابی مزیت های شبکه های کارآمد حمل و نقل ریلی مانند جستجو در اتاقی تاریک است؛ چرا که، نبود چنین شبکه هایی باعث از دست رفتن فرصتها در مناطق کشور خواهد شد. برای مثال یک اتصال جدید ریلی بین دو منطقه هزینههای تجارت بین آنها را کاهش میدهد. چنین اتصالی از یک طرف به مصرف کنندگان اجازه میدهد تا کالاها و خدمات مورد نیاز خود را ارزانتر خریداری کنند؛ و از طرف دیگر به تولید کنندگان اجازه میدهد تا آنچه که بهتر میتوانند تولید کنند را بیشتر بفروشند.
همچنین اتکای صرف به حمل و نقل جاده ای و عموماً انواعی از حمل و نقل که وابستگی زیادی به سوختهای فسیلی دارند، علاوه بر آلودگی و سایر آثار خارجی، ممکن است فاصله های قیمت تهیه کالا و خدمات در بین مناطق تولید کننده و مصرف کننده کالاهای ضروری را بیشتر کرده و به نابرابریهای اجتماعی دامن بزند.
علاوه بر این، وجود شبکه های ریلی در کمک رسانی به مناطق آسیب زده، ابعاد فاجعه را محدود می کند و نوسانات درآمدی خانوارها را کاهش میدهد. شایان تاکید مجدد است که بسیاری از این موارد جزو فوایدی از شبکه های ریلی هستند که با مشاهده صرف دادههای توصیفی، استنباط نمی شوند. لذا در ارزیابی احداث چنین زیرساختهایی که بسیار هم پر هزینه هستند بایستی نگاهی موشکافانه، علمی و آینده نگر داشت. برای مثال گرچه عدم وجود پوشش ریلی در ایالات متحده 6% از رشد سالانه تولید این کشور را از بین میبرد؛ بر طبق مطالعه دیگری اگر سرعت توسعه شبکه ریلی این کشور با سرعت آن در کانادا رشد کرده بود، میلیاردها دلار کم هزینه تر بود. ریشه چنین تفاوتی در نوع اجرا، حجم مقررات، نحوه قیمت گذاری شبکه های حمل و نقل است.
لذا نوع اجرا مهم است و توسعه مبتنی بر حمل و نقل همگانی سعی می کند نحوه مناسب گسترش شبکه های حمل و نقل عمومی را مشخص کند. برای مثال میتوان نشان داد که توسعه یکپارچه برنامه های مسکن شهری به همراه راه های ریلی و ایستگاههای آن در شهرهای بزرگ موجب ایجاد یک هم افزایی و هماهنگی در سرمایه گذاری و رشد همه جانبه هر دو بخش می شود.[4] بنابراین لازم است تا رویکرد یکپارچه ای در این زمینه ها به وجود بیاید. البته برای دستیابی به توسعه پایدار بایستی به تفاوت بین مناطق هم توجه کرد؛ چراکه، هر شهری قیمت گذاری و ساختار توسعه ای مخصوص به خود را میطلبد و یک رویکرد سیاه یا سفید برای کل کشور پاسخگو نیست. لذا با مقررات زدایی[5] و آزادسازی و به کمک این ساختار یکپارچه منطقه ای میتوان به بدنه اجرایی کشور این اجازه را داد تا در طراحی ساختار حمل و نقل همگانی و قیمت گذاری آن به خصوصیات منطقه خود هم توجه کنند.
[1] Donaldson, D. Forthcoming.“Railroads of the Raj: Estimating the impact of transportation infrastructure.”. American Economic Review.
[2] http://mazyaki.ir/files/editorimage/files/cd8eac0c9c4fff72c8ffccea53110a6c-Transportation-povert-95-07-01.pdf
[3] mazyaki.ir/fa/Article/ارزیابی-اثرات-درونزای-هدفمند-سازی-یارانهها-بر-توزیع-درآمدها-در-ایران
[4] Olaru, D., Smith, B., & Taplin, J. H. (2011). Residential location and transit-oriented development in a new rail corridor. Transportation Research Part A: Policy and Practice, 45(3), 219-237.
[5] Caves, D. W., & Christensen, L. R. (1980). The relative efficiency of public and private firms in a competitive environment: the case of Canadian railroads. Journal of political Economy, 88(5), 958-976.